tanhaii
می دونستم که بـدونی عاشقــــتم نمــــی مونی اين يه رسم توی دنــيا اينو خودت خوب می دونی رفتی منو جام گذاشتی بی کس و تنهام گذاشتـي من مي ترسم که بميرم ديـــگه دستــــات و نـگيرم ای مسافـــــــــر دو روزه نـــــرو! تا دلــــم نســـوزه باز بشو مهمون این دل از حـالا تا هــر چـــی روزه ای غریب و تازه آشنــــا تــــو گرفتـــی دل و از مـــا اینکه رسم عاشقی نیست تشنـــه بـا تــو؟ لب دریـــا؟ با تو بودن یه معماست یــه دروغــه مثــل رویـاست یه ستارست تو شب تار یا یه موج درعمق دریاست
نظرات شما عزیزان:
Power By:
LoxBlog.Com |